سفارش تبلیغ
صبا ویژن

کلبه ی تنها
قالب وبلاگ

نیایش دعای است از روی تضرع و زاری با مدح و  تحسین که به معنای مهربانی هم آمده است.در آثار ادب فارسی نیایش  معادل واژه های  عربی مانند مناجات ودعا استغاثه ذکر و نظایر آن به کار رفته است.فرهنگبازمانده از تاریخ ایرانیان هم چون ستایش مهر  عالی ترین  مظهر اهورا گویا ی  آن است که ایرانیان از معدود اقوامی اند که هرگز بت نداشته و بت پرستی نکرده اند .سراسر اوستا سرشار از نیایش است .در سرود یکم (اهونودگاه) بخش (یسنه)هات 28 آمده است

                                  ایمزدا ای سپند مینو

                                  اینک در آغاز با دست های برآورده تو را نماز می گزارم

                                  وخواستار بهروزی و رامشم....

                                  هر آن گاه که تو را به یاری خوانم به سوی من آی و مرا

                                  بهروزی و رامش بخش.

 

پس از ظهور اسلام گرچه تا دو قرن اثری به نظم و نثر فارسی در دست نیست شکوفایی جوانه ه های شعر و  ادب به ویژه با پدید آمدن سبک  عراقی  فضای جدیدی را در  شعر مناجاتی و نیایش نامه ها گشود .قصاید شاعرانی چون رودکی فرخی سیستانی منوچهری و عنصری  جای خود را به قالب مثنوی غزل و ترکیب بند داد که سر شار از مفاهیمی چون زهد ورع دنیا گریزی و نیایش اند. در فراز و نشیب شعر ادب فارسی از قرن یازدهم تا پس از جنبش مشروطیت که  مفاهیمی  مانندتمدن جامعه کار گزاران مناسبت های سیاسی اجتماعی در اوج قرار گرفت به نیایش این  درون مایه  اخلاقی عنایتی نشد .پس از آن بود که با ابتکار شاعرانی چون علی اسفندیاری (نیما یوشیج)وپیروان او در آزاد سازی شعر از قید تساوی مصراع ها و وزن مرحله جدیدی آغاز شد  .فروغفرخ زاد  نمونه ای از مناجات انسانمدرن  امروزی  را سرود  که از رنج های  بشری و دردها ی زندگی صادقانه با خدا سخن می گوید :

 

                                               آه ای خدا چگونه تو را گویم

                                                  کز جسم خویش خسته و بیزارم

                                                             هر شب بر آستان جلال تو

                                               گویی امید جسم دگر   دارم

                                               از دیدگان روشن من بستان

                                                           شوق به سوی غیر دویدن  را

                                                           لطفی کن ای خداو  بیاموزش

                                                           از برق چشم  غیر رمیدن  را


[ دوشنبه 89/7/12 ] [ 1:54 صبح ] [ بهزاد عبادی ] [ نظرات () ]

sigal 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

زندگی نامه
استیون سیگال یکی از کم کارترین هنرپیشه های هالیوود محسوب می شود. اوعلیرغم محبوبیت و شهرت زیادی که در میان مردم به ویژه جوانان اکشن پسند دارد، در فیلم ها کمتر ظاهر می شود. استیون سیگال تنها یک هنرپیشه نیست او یک ورزشکار و موسیقیدان  نیز هست. او در زمینه کاراته و چند ورزش رزمی ژاپنی به درجه حرفه ای رسیده وکمربند مشکی گرفته و استاد کاراته شده است. او دوست دارد در فیلم هایی نقش بازیکندکه کاملا پلیسی و اکشن است و بسیاری از فیلم های او شباهت زیادی به فیلم های جیمز باند دارد. در این مقاله به شرح حال زندگی این هنرپیشه رزمی کار می پردازیم.

 کودکی سیگال
استیون سیگال در 10آوریل 1951 در لانسینگ میشیگان آمریکا چشم به جهان گشود. پدرش کنتارو سیگال انگلیسی و مادرش پاتریشیا با اصلیت ایرلندی، کاتولیک بودند. پدر استیون معلم ریاضی دبیرستان و مادرش تکنسین اتاق عمل بود.
استیون کوچک پسری خوش زبان و زیرک و با اعتماد به نفس بود. وقتی هفت سال داشت به تقاضای دوست پدرش در یک فیلم ایفای نقش کرد. او از همان دوران کودکی به ورزشهای رزمی ژاپنی علاقمند شد.
استیون در عین حال که کم سن و سال بود اما رفتاری بزرگانه داشت و همچون یک فرد عاقل فکر می کرد و حرف می زد. او در مدرسه نیز از بهترین شاگردان کلاس به شمار می رفت. مادر و پدرش برای ایجاد یک زندگی بهتر تصمیم گرفتند به لس آنجلس کالیفرنیا نقل مکان کنند. از این رو استیون دوران دبیرستانش را در لس آنجلس گذراند و همانجا نیز تحت تعلیم استاد هنرهای رزمی رود کوبایاشی قرار گرفت و چند ورزش رزمی ژاپنی از جمله کاراته و آبکیدو را آموخت. در حقیقت با ورود به کلاساین استاد، گویی وارد فرهنگ آسیایی شد و تحت تاثیر سنتهای ژاپنی قرار گرفت.
در سال 1974 در حالیکه 23 سال بیشتر نداشت به درجه حرفه ای در ورزش آبکیدو رسید.پس از فارغ التحصیلی از مدرسه برای یافتن شغل به هر کجا سر زد تا بالاخره در رستوران کینگ برگر کاری پیدا کرد.او به دانشگاه رفت و در رشته تاریخ به تحصیل پرداخت و بعد از پایان تحصیلاتش راهی ژاپن شد. در آنجا با دختری به نام آیاکو فوجیتانی آشنا شد. پدر آیاکو مدرسه تعلیم هنرهای رزمی داشت. 

 ازدواج با آیاکو
استیون با آیاکو ازدواج کرد و صاحب دو فرزند دختر و پسر شد. او تحت تعلیم پدر آیاکو قرار گرفت و چند هنر ورزشی ژاپنی را آموخت. متاسفانه پدر همسرش قمارباز و مشروب خوار بود و استیون از رفتار و اخلاق او ناراحت می شد، لذا تصمیم گرفت به آمریکا بازگردد. آیاکو نیز حاضر به زندگی در آمریکا نبود و از استیون جدا شد. او به نیومکزیکو رفت و یک مدرسه هنرهای رزمی ژاپنی در آنجا باز کرد. بعد از مدتی دوباره برای کسب تجربیات بیشتر به اوزاکای ژاپن رفت و این بار ورزش های دیگری را از رشته کاراته آموخت. او درباره آن روزگار می گوید: به خود افتخار می کردم که در ژاپن به آموزش هنرهای رزمی می پردازم. او علاقه زیادی به فرهنگ و سنت ژاپنی ها پیدا کرده بود. سیگال به آمریکا بازگشت و در بوربانک کالیفرنیا به بازگشایی یک مدرسه ورزشی اقدام کرد. او اولین فیلمش را با نام فراتر از قانون یا نیکو در همان دوران بازی کرد و مورد توجه کارگردانان مشهور قرار گرفت و به او لقب (هنرمند قهرمان) دادند. او دستمزدهای بالایی دریافت می کرد
زیرا بدل نداشت و خودش کارهای سخت و خطرناک را یک تنه در فیلم ایفا می کرد.پس از مدتی با (آدریان لاراسا) هنرپیشه هالیوود ازدواج کرد. اما این ازدواج دوامی نداشت. بعد از مدتی با کلی لبروک هنرپیشه و مدل هالیوود آشنا شد و علیرغم اینکه حاصل این ازدواج سه فرزند بود اما این ازدواج نیز فرجام خوشی نداشت و به جدایی ختم شد. سیگال برای فرزندانش یک پرستار گرفت. آریساولف فقط پرستار فرزندان سیگال نشد بلکه به همسری او درآمد و صاحب یک فرزند شدند. دو فرزند سیگال که ثمره ازدواج اول وی بودند بعد از بزرگ شدن تصمیم گرفتند نزد مادرشان به ژاپن بروند. آنان دین بودایی را برگزیدند و به ژاپن بازگشتند. اما بقیه فرزندان سیگال در لس آنجلس مشغول به زندگی هستند. سیگال در طول سالهای 1998 به بعد در چند فیلم اکشن و پلیسی ایفای نقش کرد. مدتی نیز به تبلیغ چند نوشابه انرژی زا و روغن های مکمل ورزشی پرداخت. 
 کمپانی موبایل اورنج SA آمریکا نیز از چهره سیگال برای تبلیغات محصولاتش استفاده کرد.سیگال کم کم بازیگری را کنار گذاشت و وارد تجارت شد. بعد از طوفان مصیبت بار نیواورلئان، استیون سیگال تصمیم به باز سازی این شهر گرفت. او می خواهد یک فیلم در نیواورلئان بازی کند و به این ترتیب موجب بازسازی این سرزمین طوفان زدهشود.پروژه جدید او (شاهزاده هفت تیرکش) نام دارد. موضوع فیلم کمی غم انگیز است از این رو استیون سعی دارد از صحنه های غم بار این شهر استفاده کند و فیلم خود را بسازد و در آن ایفای نقش داشته باشد. حتی موسیقی این فیلم هم قرار است توسط سیگال تنظیم شود و عایدی فروش بلیت این فیلم صرف مردم نیواورلئان شود. 

 

کوتاه از زندگی سیگال او اولین آمریکایی بود که ورزش آبکیدوجودو را در ژاپن آموخت. 


0 صاحب کمربند مشکی در کاراته و آبکیدو است.
0گیاه خوار است و گوشت نمی خورد. 
0 او علاقه زیادی به نواختن موسیقی با گیتار دارد و چند سبک موسیقی را با گیتار ابداع کرده است. او یک معلم موسیقی داشته که جامائیکایی بوده و آموزش موسیقی خود را مدیون معلمش است. 
0 خانه ای در سانتا اینز با دویست هکتار مساحت دارد و در حیاط خانه اش به پرورش درخت انگور پرداخته است. 
0 مدتی بادی گارد بوده و به کارهای بدلکاری می پرداخته. 
0 استیون سیگال در حین تمرین با شون کانری، مچ دست وی را شکست و به وی آسیب رساند. 
0 از دوستان صمیمی جکی چان و پادشاه کارل گوستاو سوئدی است. 
0 در سال 2005 آلبوم موسیقی خود با نام (از دل غار کریستال بخوان) را وارد بازار کرد. 
0 علاقه زیادی به حیوانات دارد و حامی حمایت از حقوق حیوانات است. او در گوشه ای از .حیاط خانه اش انواع حیوانات خانگی را  نگهداری می کند. 
0 چند مدرسه زنجیره ای آموزش هنرهای رزمی در ایالتهای مختلف آمریکا بر پا کرده است.

0علاقه زیادی به جمع آوری گیتار در مدل های مختلف و شمشیرهای سامورایی دارد. 
0 به او استاد استیون و یا استاد آبکیدو نیز می گویند. 
0 تسلط کامل به زبان ژاپنی دارد. 
0 به نظریه تناسخ بوداییان معتقد است. 
0 کتابی در زمینه نکته های هنرهای رزمی ژاپن به رشته تحریر درآورده است. 
0 فیلم شناسی

نیمه جان، نفوذناپذیر، ساعت، آتش زیر خاکستر، خارجی، امروز خواهی مرد،ماموریت در تایلند، زخم های التیام ناپذیر، خروج برای یک قتل، بیل وحشی، نیکو، جاسوس بیگانه، میهن پرست و خارج از دسترس از جمله فیلم های استیون سیگال استار


[ چهارشنبه 89/6/31 ] [ 1:16 عصر ] [ بهزاد عبادی ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

در آسمان خیال بالهایم را می گشایم هر چه از زمین و آدمهایش دورتر می شوم سبک و سبکتر میشوم.می خواهم دلم را هم باخودم ببرم نمی خواهم پیش این مردم خاکی بماند.هر چه از زمین دورتر می شوم گرمای وجود خورشید را بیشترحس میکنم و تنم داغتر می شود.می خواهم آنقدر پواز کنم تا به خورشید برسمکاش ابرها سد راهم نشوند من طاقت سنگینی ابرها را ندارم هنوز خیلی مانده بخورشید برسم می خواهم آنقدر به او نزدیک شوم تا از گرمای وجودش بسوزم من عاشق سوختنم.
موضوعات وب
امکانات وب


بازدید امروز: 27
بازدید دیروز: 15
کل بازدیدها: 254155