کلبه ی تنها
قالب وبلاگ
سلام خوبین دوستان چه روزها و شبهای گذشت  بی عدالتی چه کار ها که نکرد چه  کسای که جلوی چشمامون رفتنو و صداشم در نیومد  فقط از خدا می خوام تمومش کنه این درگیری هارو فقط تمومش کنه همین  

 

می گذرم   از   میان  رهگذران   مات
می نگرم   در  نگاه    رهگذران   کور
این همه اندوه   در وجودم   ومن لال
این همه غوغاست در کنارم ومن دور

دیگر درقلب من نه عشق نه احساس


دیگر در جان   من نه  شور نه   فر یاد
دشتم اما در     او نه     ناله   مجنون

کوهم    اما    در او نه تیشه    فرهاد
هیچ نه انگیزهای که    هیچم   پوچم


هیچ نه اندیشه ای که سنگم چوبم
همسفر   قصه  های   تلخ    غریبم
رهگذر کوچه هایتنگ     غروبه آرومم


[ جمعه 88/4/5 ] [ 11:55 عصر ] [ بهزاد عبادی ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

در آسمان خیال بالهایم را می گشایم هر چه از زمین و آدمهایش دورتر می شوم سبک و سبکتر میشوم.می خواهم دلم را هم باخودم ببرم نمی خواهم پیش این مردم خاکی بماند.هر چه از زمین دورتر می شوم گرمای وجود خورشید را بیشترحس میکنم و تنم داغتر می شود.می خواهم آنقدر پواز کنم تا به خورشید برسمکاش ابرها سد راهم نشوند من طاقت سنگینی ابرها را ندارم هنوز خیلی مانده بخورشید برسم می خواهم آنقدر به او نزدیک شوم تا از گرمای وجودش بسوزم من عاشق سوختنم.
موضوعات وب
امکانات وب


بازدید امروز: 9
بازدید دیروز: 18
کل بازدیدها: 257112