کلبه ی تنها | ||
نغمه خاطر نواز مرغ شب اروان ماه را همراه بود نیمه شب هاآسمان راعالمی است آه اگراین آسمان بی ماه بود
از جهان آرزوها بوی جان برفراز باغ دامن م کشید از بهشت نسترن ها می گذشت بال خود بر گونه من می کشید
اختران قندیل ها آویخته زیر سقف معبد نیلوفری کهکشان لرزنده همچون دود عود می کند در بزم ماه افسونگری
راز های خفته در آفاق دور درسکوت نیمه شب جان می گرفت پر به سوی اسمان ها می گشود دامن ماه در خشان می گرفت
خوشتر از شبهای مهتاب بهار عالمی دیگر کجا دارد خدا ؟ عالم عشق و امید و آرزوست عالم تنهای و اندیشه ها
در فضای روشن وبی انتها راه سوی آسمان ها باز بود چشمه نور وصفای ماهتاب روح من دیوانه پرواز بود
نیمه شب بر عالم افلاکیان بادلی افسرده می کردم نگاه همچنان در پهندشت اشتیاق کاروان ماه می پیمود راه
اشک حسرتچهرهام رامی گداخت دیگر از غم طاقت وتابم نبود زانکه دراین کوره راه زندگی آسمانم بود و مهتابم نبود
پرده جانکاه ظلمت رابسوز ای دل من شعله آهت کجاست جانم از این تیرگی بر لب رسید آسمان عمر من ماهت کجاست ؟ [ چهارشنبه 86/8/23 ] [ 3:1 عصر ] [ بهزاد عبادی ]
[ نظرات () ]
|
||
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |