کلبه ی تنها | ||
ابلیس شبی رفت به بالین جوان گفتا که: «منم مرگ و اگر خواهی زنهار یا آن پدر پیر خودت را بکشی زا یا خود ز می ناب کشی یک دو سه ساغر لرزید ازین بیم جوان بر خود و ج اداش هرگز نکنم ترک ادب این دو نفر را لیکن چون به می دفع شر خویش توان کرد می نوشم و با وی بکنم چاره ی شررا جامی دو بنوشید وچو شد خیره زمستی هم خواهر خودرا زد و هم کشت پدر را ای کاش شود خشک بن تاک خداوند زین مایه ی شر حفظ کند نوع بشر را [ پنج شنبه 91/9/23 ] [ 12:48 صبح ] [ بهزاد عبادی ]
[ نظرات () ]
|
||
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |