سفارش تبلیغ
صبا ویژن

کلبه ی تنها
قالب وبلاگ

KARLOS

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

آشنایی با کارلوس کوئیروش

از سرمربیگری کهکشانی‌ها و دستیاری فرگوسن تا حضور روی نیمکت ایران سرمربی پیشین رئال مادرید و دستیار فرگوسن در منچستریونایتد      کارلوس کوئیروش که برای عقد قرارداد 3 ساله با فدراسیون فوتبال ایران راهی کشورمان شد، چهره‌ای است که بیش از دو دهه سابقه فعالیت در عرصه مربیگری داشته استاین مربی 57 ساله در نامپولا موزامبیک دیده به جهان گشود. سال‌های نخست زندگی خود     را در همان شهر گذراند و سپس وارد دنیای فوتبال شد. کوئیروش بین سال‌های 1974 تا     1978    در تیم فروواریو نامپولا به عنوان دروازه‌بان انجام وظیفه کرد و از اوایل دهه 90 به طور جدی به مربیگری پرداخت. وی در سال‌های 1990 الی 1991 هدایت تیم ملی زیر 20 ساله‌های پرتغال را در اختیار داشت. کوئیروش در این مدت توانست نسل طلایی فوتبال پرتغال را کشف کند. بازیکنانی مانند لوئیس فیگو، روی کاستا، فرناندو کوتو، خوائو پینتو، خورخه کاستا و ویتور بایا. این شش بازیکن در تیم ملی بزرگسالان پرتغال دارای بیشترین تعداد بازی‌های ملی در سال های بعد شدند.

کوئیروش سپس به مدت دو سال سرمربی تیم بزرگسالان کشورش شد. در سال 1994 نیز وی به تیم اسپورتینگ رفت و به مدت دو سال مسئول فنی آن بود.آمریکایی مترواستارز را سپری کرد اما دیری نپایید که به راهی خاور دور شد تا سرمربی تیم گرامپوس ژاپن شود.

کوئیروش پس از این دو تیم خارجی، در سال 1999 سرمربی تیم ملی امارات شد ولی هدایت این تیم را در هیچ مسابقه‌ای برعهده نداشت. وی در سال 2000 الی 2002 مسئولیت هدایت تیم ملی آفریقای‌جنوبی را   قبول کرد.

پس از تجربه‌اندوزی خارج از کشور، در سال 2002 سرآلکس فرگوسن، سرمربی اسکاتلندی منچستریونایتد از کوئیروش دعوت به عمل آورد تا به عنوان دستیار با وی نزد شیاطین سرخ همکاری کند.

سپس در سال 2003 تا 2004 مسئولیت هدایت کهکشانی‌های رئال‌مادرید را پذیرفت اما پس از عدم موفقیت در این تیم در سال 2004 باردیگر به منچستر بازگشت و به مدت 4 سال دیگر دستیار فرگوسن شد تا اینکه در سال 2008 باردیگر هدایت تیم کشورش را برعهده گرفت و آن را در جام جهانی 2010 آفریقای‌جنوبی      هدایت کرد.


[ شنبه 90/9/5 ] [ 6:55 عصر ] [ بهزاد عبادی ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

در آسمان خیال بالهایم را می گشایم هر چه از زمین و آدمهایش دورتر می شوم سبک و سبکتر میشوم.می خواهم دلم را هم باخودم ببرم نمی خواهم پیش این مردم خاکی بماند.هر چه از زمین دورتر می شوم گرمای وجود خورشید را بیشترحس میکنم و تنم داغتر می شود.می خواهم آنقدر پواز کنم تا به خورشید برسمکاش ابرها سد راهم نشوند من طاقت سنگینی ابرها را ندارم هنوز خیلی مانده بخورشید برسم می خواهم آنقدر به او نزدیک شوم تا از گرمای وجودش بسوزم من عاشق سوختنم.
موضوعات وب
امکانات وب


بازدید امروز: 6
بازدید دیروز: 12
کل بازدیدها: 256075