کلبه ی تنها | ||
خدا اراده کرده بود که عشقُ نقاشی کنه میخواست به زخم عاشقا باز هم نمک پاشی کنه
برای بوم نقاشیش کرب و بلا رو آفرید با قلم موی قدرتش یه نقش دلربا کشید
اول نقاشی زدش نقشی به رنگ شور و اولِ از همه کشید رو نیزهها سر حسین
برا نماد دلبری صورت اکبرُ کشید گلوی اصغرُ کشید نشون اوج بی کسی
زد قلم مو رو توی خون یه گوش پاره رو کشید سر بریده رو کشید تو دست قاتل حسین
نقشی زدش به بوم خود ز اوج غربت نبی به رنگ تیره غروب رنگ کبود زینبی
با چشمای رباب خود معنی اشک و گریه رو صفحه آخرم کشید قد خم رقیه رو
خدا تو بوم نقاشی عطر گل یاسُ کشید برای امضا زدنش صورت عباسُ کشید
[ دوشنبه 86/11/1 ] [ 2:4 عصر ] [ بهزاد عبادی ]
[ نظرات () ]
|
||
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |